یکشنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۹ - ۱۳:۱۰
۰ نفر

عنایت طاهری : یک ایستگاه خط تاکسی در همسایگی ما در شرق تهران دایر شده است. من خیلی دربند آنچه مزاحمت این خط‌ها نامیده می‌شود، نیستم.

بیشتر راننده‌ها میانسال و کهنسال هستند و چند نفری جوان هم بین‌شان هستند. آنچه جلب توجه می‌کند، نجابت ذاتی آدم‌هایی است که مویشان سپید شده اما کار و زحمتی را قبول کرده‌اند تا راحتی و رفاه بیشتری برای خانواده‌شان مهیا کنند.

گاهی با آنها در طول سفرهای درون‌شهری گفت‌وگو می‌کنم. یکی‌شان چنان با شوق و غرور از دخترش که دانشجوی سال چهارم پزشکی است حرف می‌زد که اشک توی چشم‌هایش جمع می‌‌شد. بعضی‌ها هم از بخور و بخوابی فرزندشان  شکایت دارند. اما در مجموع به آنچه از بابت کار و زحمتشان به دست می‌آورند، قانع هستند.

 خب! تا اینجا، بخش شیرین دیدنی‌ها و شنیدنی‌های من از خط تاکسیرانی در همسایگی خانه‌مان بود. صحنه‌های تلخ و تکان‌دهنده هم داریم. خیلی وقت‌ها می‌بینیم، بین 2نفر راننده با تفاوت سنی آشکار دعوا و درگیری رخ می‌دهد؛ انگار پسری با پدر کهنسالش به زد و خورد پرداخته است.

آنکه جوان است، به طور طبیعی به این بخش از بازار کار روی آورده تا سهمی داشته باشد، روی پای خودش بایستد و بتواند در جوانی یک مسیر زندگی طبیعی با همسر و خانواده‌اش که در آینده شکل می‌گیرند، داشته باشد. آن دیگری هم احتمالا بازنشسته‌ای است که دیگر حقوق بازنشستگی، کفاف مخارج زندگی‌اش را نمی‌دهد و حضور رقیب جوان و تازه نفس را برنمی‌تابد.

این قبیل دعواهای تأسف‌بار فقط منحصر به خط تاکسیرانی نزدیک خانه ما نمی‌شود. حتما شما هم نظیر آن را در جاهای دیگر دیده‌اید؛ به نظر من این یک دعوای ساده و معمولی نیست.

2 عامل مهم این نزاع‌ها را باید به دقت مورد بررسی قرار داد. اول، حقوق بازنشستگی کسانی است که به سن پیری رسیده‌اند، اما آنچه دریافت می‌کنند در قبال هزینه‌های روزافزون زندگی جوابگو نیست و در نتیجه به‌رغم کهولت و ضعف بدنی به کار سخت مسافرکشی روی می‌آورند. دوم جوانانی که به هر دلیل شغل مورد نیازشان را به دست نیاورده‌اند و به بازار کار فراوان و آماده در تهران بزرگ یعنی مسافرکشی روی آورده‌اند. در قبال این رخدادها دستگاه‌های مسئول باید از یک جایی چرخه باطل را بشکنند. مثلا با ترمیم درست حقوق بازنشستگان، فرصت‌های شغلی را حتی در همین حوزه جابه‌جایی مسافر برای جوانان جویای کار فراهم کنند.

از طرف دیگر وقتی در روزنامه‌ای خواندم که اضافه حقوق و مزایای هر ساله کارکنان بازنشسته یکی از بانک‌های معروف کشور پس از آنکه بانک خصوصی شده، قطع شده است، به این واقعیت پی بردم که ما یک نگاه کلان و ناظر بر قشر وسیعی از جمعیت پا به سن گذاشته کشور به نام بازنشستگان نداریم وگرنه، نباید اجازه داده شود به صرف خصوصی‌شدن یک مؤسسه بزرگ مالی، کارکنان بازنشسته‌اش اینچنین در مضیقه قرار بگیرند. با تدبیرهای کوچک اما کارآمد می‌توان از بروز و رشد مسائل بزرگ اجتماعی پیشگیری کرد.

مسائل پیران و جوانان ما جدا از هم نیستند؛ هر اندازه که به مشکلات دوره بازنشستگی توجه بیشتری شود، برای جوانان فرصت‌های شغلی فراوان‌تری به وجود می‌آید. حفظ این تعادل با ایجاد دستگاه کلان و مسئولانه به امور بازنشستگان میسر خواهد بود.

کد خبر 111354

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز